
خبرگزاری آریا - 25 اردیبهشت، نام حکیم ابوالقاسم فردوسی را بر زبانها میآورد. اما آیا فردوسی تنها در قاب تمثالها و بیتهای پرطمطراق گنجیده است؟
به گزارش خبرگزاری آریا دیار حکیم بزرگ فردسی ،به قلم سید وحید موسوی فعال فرهنگی ادبی و رسانه ای،25 اردیبهشت، نام حکیم ابوالقاسم فردوسی را بر زبانها میآورد. اما آیا فردوسی تنها در قاب تمثالها و بیتهای پرطمطراق گنجیده است؟ آیا آنچه امروز از او در رسانهها و مدارس میشنویم، با عمق اندیشه و رسالت فلسفی او همخوانی دارد؟
بیایید فردوسی را دوباره بخوانیم، اما اینبار نه فقط بهعنوان اسطورهسرا، بلکه بهعنوان یک فیلسوف، منتقد اجتماعی، و وجدان بیدار تاریخ ایران.
شاهنامه، کتاب حماسه یا کتاب فلسفه؟
شاهنامه در ظاهر اثری حماسی است: روایت جنگ، پهلوانی، مرگ و پیروزی. اما در واقع، متنی است سرشار از پرسشهای فلسفی درباره عدالت، سرنوشت، قدرت، فساد، مرگ و اخلاق.
فردوسی در لایههای زیرین روایتهای اسطورهای، نگاهی حکیمانه به انسان، جامعه و تاریخ دارد. او جهان را میدان نبرد میان خرد و خودکامگی میبیند:
به داد و دهش پادشاهی نکوست / چو با داد باشد، دل پادشاست دوست
در دنیای شاهنامه، فرمانروایی مشروع تنها در پرتو داد و خرد معنا دارد، نه زور و نسب.
نگاه فردوسی به سرنوشت؛ مسئلهای ابدی
شخصیتهایی چون رستم، سهراب، سیاوش و زال، صرفاً قهرمان نیستند؛ آنها حامل پیچیدهترین درگیریهای فلسفی میان جبر و اختیارند.
روایت تراژیک رستم و سهراب، فراتر از یک تراژدی خانوادگی، پرسشی درباره محدودیتهای شناخت انسان، نادانی نسبت به حقیقت و بهای سنگین بیخبری است.
چو رستم بدیدش، بر او بر گذشت / ز دل نالهی آهوی کوه خاست
اینجا، شعر به زبان فاجعهای هستیشناسانه بدل میشود؛ جایی که دانایی ناکافی، به مرگ میانجامد.
فردوسی؛ فیلسوف خردگرایی ایرانی
جایگاه «خرد» در شاهنامه، همردیف با جایگاه «لوگوس» در فلسفه یونانی است. خرد در جهان فردوسی، نیروی ساماندهنده و نجاتبخش است:
خرد چشم جان است، چون بنگری / تو بی چشم، شادان جهان نسپری
او نه تنها یک شاعر، که متفکری است که جهان را در پرتو عقل و اخلاق تحلیل میکند.
فردوسی در جهان؛ از توس تا کمبریج
فردوسی تنها متعلق به توس یا ایران نیست. امروز در دانشگاه کمبریج، مرکز شاهنامهپژوهی Pembroke یکی از تخصصیترین نهادهای مطالعه بر آثار اوست.
در دانشگاههای هاروارد، استنفورد، UCLA، پاریس، لیدن، و مونیخ، بخشهای زبان و ادبیات فارسی، به تحلیل تطبیقی شاهنامه در کنار ایلیاد، گیلگمش و مهابهاراتا میپردازند.
در ایران نیز، دانشگاه فردوسی مشهد و بنیاد نیشابور، هر ساله میزبان همایشهای بینالمللی در حوزه فردوسیپژوهیاند.
فردوسی برای اکنون ماست
فردوسی شاعری برای گذشته نیست. او برای امروز ماست؛ برای زمانی که خشونت بهجای گفتوگو نشسته، و خرد در هیاهوی رسانهها گم شده است.
او در شاهنامه، جامعهای را تصویر میکند که اگر به بیخردی تن دهد، چیزی از آن باقی نمیماند:
چو ایران نباشد تن من مباد / بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
این سخن، فقط شور وطنپرستی نیست؛ اعلام خطری اخلاقی است. فردوسی میداند که اگر ارزشها فروبپاشند، جغرافیا دیگر معنا ندارد.
نامآورترین فرزند توس، برای تمام جهان
هیچکس از توس، نه پیش از فردوسی و نه پس از او، چنین تأثیر جهانی نداشته است. او نهتنها زبان فارسی را زنده نگه داشت، بلکه جهانبینی ایرانی را به جهان معرفی کرد.
شاهنامه، به بیش از 20 زبان ترجمه شده و بر ادبیات جهانی، هنر نمایشی، موسیقی کلاسیک و حتی ادبیات سیاسی تأثیر گذاشته است.
در حقیقت، فردوسی، نامآورترین و تأثیرگذارترین فرزند توس در تمام تاریخ است؛ کسی که در کنار هومر و دانته میایستد، نه فقط بهعنوان شاعر، که بهعنوان اندیشمند تمدنساز.
فردوسی آغاز گر یک تمدن جدید
ما هنوز در آغاز خوانش واقعی اوییم.اگر بخواهیم آیندهای خردمندانه داشته باشیم، باید به ریشههای خرد در شاهنامه بازگردیم.
سید وحید موسوی
روزهای پایانی اردیبهشت 1404